سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بانک مقالات

ویژگیهای راهبرد رفتاری در انتخابات

    نظر
http://www.argentinepost.com/wp-content/uploads/2009/03/vote-election.jpg

راهبرد رفتاری در جغرافیای انتخاباتی،بر پایه فرآیندی استوار است. یعنی مبتنی است بر بررسی مرحله به مرحله (مرحله ای) و فرآیندی که الگوهای فضایی مکانی (محلی)؛ الگوهای توزیعی و روابط متقابل، از آن ناشی می شود. این راهبرد بر تصمیم گیری متمرکز می شود. با تأکید بر این حقیقت که موقعیت ها و مدل هایی که در نقشه انتخاباتی مشاهده می شوند، نتیجه نهایی مجموعه ای از تصمیمات و اقدامات مخصوص است.
افراد هم به نوبه خود، بعد از فرآیند ارزیابی اطلاعات موجود در مورد جهان پیرامون، این تصمیمات را اتخاذ می کنند. مشخصه مطالعات رفتاری، تأکید قوی بر مطالعه جریان اطلاعات است. افراد به کمک اطلاعاتی که دریافت می کنند، می خواهند تصوری از محیط خودشان ارائه دهند، به خصوص تصویری از احزاب و کاندیداهای رقیبی که برای به دست آوردن رأی او، تلاش می کنند.
در این مورد ، ارتباط با مجموعه وسیعی از مطالعات جغرافیایی محیط، بسیار قوی است. چنین برداشتی باید با اهداف شخصی و ارزش های رأی دهنده مقایسه شود و رفتار سیاسی شخصی وی نتیجه این مقایسه است. چنین شخصی ممکن است هنوز هم «مصمم» به رأی دادن نباشد و در جستجوی اطلاعات بیشتری برای تصمیم گیری بعدی خود باشد و حتی ممکن است تصمیم بگیرد که رأی ندهد و این امر ممکن است ناشی از سردرگمی، بی تفاوتی یا خصومت نسبت به تمام احزاب و کاندیداهای رقیب باشد و یا نهایتا ممکن است رأی بدهد و در انتخاب بین نامزدها، از مجموعه الگوی انتخاباتی جغرافیایی (الگوی رای منطقه ای)، فقط یک نقش دارد.
این روش، روش مبتنی بر الگویی است که به دنبال آن، نه تنها ساختار جغرافیایی رأی دهی را عوض می کند، بلکه مراحل تصمیم گیری که آن ساختار را ایجاد کرده نیز تغییر می دهد. (از حالت بررسی جمعی به بررسی فردی تبدیل کند.) هیچ جای تعجبی نیست که این راهبرد اثری عمیق بر جغرافیای انتخاباتی گذاشته است.
«گال براون وویلیامسون» (1972) نشان می دهند که از میان تمام شاخه های جغرافیای انسانی، جغرافیای سیاسی، به طور سنتی عمدتا به مسائل ناشی از تصمیم گیری های سیاسی و نظامی متمرکز است. با در نظر گرفتن این مسأله، کاملا طبیعی است که روش رفتاری بیشترین تأثیر را بر آن بخش از جغرافیای سیاسی که نتیجه انتخاب بین گروههای سیاسی را مطالعه می کند، گذاشته است. از آنجایی که روش های رفتاری از گذشته های دور در مورد مطالعات رأی گیری در علم سیاست به کار می رفت، کاربرد علوم سیاسی همراه با روانشناسی و جغرافیا، در طی زمان خود را نشان داد (در طول زمان نزدیکی بین این علوم ایجاد شد) جغرافیای طبیعی، هم ماهیتا و هم از لحاظ موقعیتش بین دو رشته ذکر شده که هر دو نسبت به سیستم رأی گیری علاقه مندند، عملا از طریق روش های رفتاری دگرگون شده است.
قواعد کلی
اگر مجموعه نتایج انتخابات را به صورت رقمی مطلق یا رقمی درصدی، تحت عنوان «سطوح رأی دهی» بنامیم، در این صورت، از دیدگاه رفتاری،فرد رأی دهنده که سرانجام تصمیم می گیرد رأی بدهد یا نه و نیز اینکه به چه کسی رأی بدهد، در شبکه جریان اطلاعات به صورت یک نقطه، ظاهر می شود (جایگاه رأی دهنده یک واحد از کل رأی دهندگان است). اولین نقشی که چنین فردی ایفا می کند، دریافت اطلاعات است.کاکس (1969) خاطر نشان ساخت اطلاعاتی که توسط رأی دهنده دریافت می شود ممکن است انواع مختلفی داشته باشد که از اطلاعات غیرسیاسی تا سیاسی محض، تغییر می کند.اطلاعاتی که ریشه سیاسی داشته باشند در جوامع مختلف، متفاوت است و این نکته بستگی به وابستگی های سیاسی افراد دارد، به عنوان مثال در انگلستان شاخص قیمت خرده فروشی از لحاظ سیاسی بسیار اهمیت دارد، در حالی که درآمریکا، امکان دسترسی مردم به وسایل نقلیه عمومی برای جابه جایی کودکانشان به مدارس- که راهشان دور است- اهمیت دارد. این امر به خاطر آن است که می خواهند به نوعی توازن نژادی در مدارس آمریکا، برسند. کاکس از جانبی به اطلاعات ساده ای در مورد مسائل متنوع اشاره می کند که آثار چندانی در رأی ندارند مگر آنکه رأی دهنده از رویه های سیاسی احزاب رقیب و کاندیداهایی که به مسائل خاصی اشاره می کنند آگاه باشد. فقط وقتی چنین اطلاعات مکملی فراهم هستند، رأی دهنده قادر به ارزیابی اطلاعات است و بین دو رقیب، یکی را انتخاب می کند. به علاوه چنین اطلاعات مکملی یک جهت گیری حزبی محسوس و بارز دارد. به طوری که به شدت در پی آن است که موقعیت یا کاندیدای حزب یا گروه خاصی را به گروه انتخاب کنندگان (رأی دهندگان) بشناساند، موقعیتش را برجسته کند و رأی دهندگان را به رأی دادن به چنین گروه یا کاندیدایی تشویق کند.
فعالیت هایی از این دست را که به شدت حزبی هستند تحت عنوان رویه ها (نشانه ها یا اطلاعات مکمل) می شناسیم. برای چنین اطلاعاتی، منابع متنوعی وجود دارد که مهمترین این منابع، احزاب سیاسی هستند به این دلیل که حداقل در سطح محلی وجود چنین اطلاعاتی، محرز است تا باعث تأیید، بسیج و حمایت بیشتر حزبی بشود. وجود احزاب فرآیند پیدا کردن خواسته های واقعی مردم و همچنین تخقق این خواسته ها را تضمین می سازد همانطور که متفکری همچون ارد بزرگ می گوید : کشوری که گروه های هدفمند سیاسی ندارد انتخابات هر روز بیشتر به پستی می گراید . با وجود احزاب قدرتمند بستر پاسخگویی و اطمینان قلبی مردم مهیا می شود ، به خاطر داشته باشیم که باید سیاست های حزبی را گسترش دهیم و همچنین کاندیداها را به بارزترین شکل ممکن بهتر معرفی کنیم. گروههای ذینفع اقتصادی مانند اتحادیه های کارگری و اتحادیه های کارفرمایان، نیز خواسته هایی را در جهت دفاع و افزایش منافع اعضایشان مطرح می کنند و برای رسیدن به این هدف غالبا پیوند نزدیکی با احزاب سیاسی ایجاد کرده اند. روزنامه ها نیز همینطور اینها، جهت گیری های خاص حزبی با درجات مختلف دارند. به همین دلیل روزنامه ها سعی می کنند که اخبار و اطلاعات را طوری انتخاب، ارائه و تفسیر کنند که به ایده آل های سیاسی آنها نزدیک باشد. «کاکس» به درستی توضیح می دهد که منابع اطلاعات مکمل حزبی از جامعه ای به جامعه دیگر متفاوت است. به عنوان مثال، در کشورهای آفریقایی، قبایل و در «ویلز» در اواخر قرن 19 فرقه های مختلف مذهبی بودند که نقش بسیار مهم هدایتی (به سوی یک نفر را) در انتخابات داشتند. در درون هر کشوری نیز ممکن است رویه ها در طول زمان تغییر بکنند. در انتخابات قرن 19 انگلیس، مذهب و اعیان و اشراف محلی، وسیله مهمی برای جذب آراء (به سمتی خاص) بودند (پلینگ1967،). این رویه ها به تدریج تغییر یافت به طوری که در اواسط قرن بیستم، این عقیده حاکم شد که رشد طبقه اقتصادی- اجتماعی جامعه است که جهت گیری های رأی انتخاباتی را مشخص می کنند (بلاندل، 1965.)
نهایتا، توزیع جغرافیایی رویه ها و روش انتخاباتی نیز می توانند عنصر خاصی را در الگوی رأی گیری مشخص کند. هر چه مجموعه این رویه ها، اطلاعات و علایم جهت دار، محلی تر باشد، در مجموع الگوهای ملی رأی دادن به عنصری که منجر به رأی گیری می شود خاص تر می گردد.به عنوان مثال، روحیه ناسیونالیستی ولزی، ایرلندی و اسکاتلندی ها باعث ایجاد رویه های خاصی شد که می تواند انتخاب مجدد نماینده ای را در پارلمان انگلیس تضمین کند و این که این انتخاب مجدد به آن برنامه های انتخاباتی که نامزد مورد نظر در رابطه با این ناحیه ها دارد، برمی گردد.
دومین نقش هر عنصر رأی دهنده در شبکه، این است که اطلاعات جمع آوری شده را تجزیه و تحلیل کند. تجربه نشان می دهد که به طور نسبی توجه چندانی به این مرحله نشده است و به کرات فرض را بر این گذاشته اند که در مطالعه جریان اطلاعات، رأی دهنده در مسائل سیاسی جهت گیری خاصی ندارد ویا همین طور نسبت به حجم اطلاعات یا سوگیری اطلاعات و یا در برابر کاستی های اطلاعاتی که به سوی او هجوم آورده اند، برخورد یکسانی دارد.مطالعات دیگری انجام گرفته که می گوید:اکثر مردم معمولا به یک حزب سیاسی نوعی وفاداری نشان می دهند وبالنسبه افراد کمی پیدا می شوند که ذهن تحلیلگرداشته باشند یا بی طرف باشند. در نتیجه، ظاهرا به نظر می رسد یکی از مهمترین فعالیت های این مرحله فرآیندی است که بر اساس آن رأی دهنده اطلاعات جمع آوری شده و رویه ها را تحلیل می کند و آنها را با وابستگی های حزبی پیشین خود مقایسه می کند. آنهایی که سیاسی فکر نمی کنند، اطلاعات و رویه های سیاسی را نادیده می گیرند و به احتمال خیلی زیاد اصلا رأی نمی دهند. اکثر رأی دهندگان، ایده های خاصی (مشخصی) نسبت به اینکه جامعه و دولت از لحاظ آرمانی چگونه باید سازماندهی بشود دارند و اکثر چنین رأی دهندگانی وابسته به حزبی هستند که به اعتقاد آنها به احتمال خیلی زیاد به چنین اهداف دراز مدتی، خواهد رسید. در نتیجه چنین افرادی، هر نوع اطلاعات و رویه هایی را که دریافت کنند با آرمان ها و ایده آل هایشان می سنجند. عده ای که دیدگاه اقلیتی دارند در قالب احزاب اصلی رقیب نیستند، تمام اطلاعات، رویه ها و داوطلبان انتخاباتی را رد خواهند کرد و از انتخابات کناره گیری می کنند. اکثریت رأی دهندگان (مردم) اطلاعات را با اهداف خود مقایسه می کنند و به شکل های مختلفی نسبت به این قضایا، عکس العمل نشان می دهند. ابتدا این احتمال وجود دارد که با اولویت های حزبی رأی دهنده منطبق نباشد، در این وضعیت، چنین رأی دهنده ای ممکن است اطلاعات ناخوشایند را نادیده بگیرد. نوع دیگر برخورد این است که احتمالا اطلاعات را می پذیرد ولی برای خودش تفسیر می کند به گونه ای که متناسب با تمایلات حزبی اش باشد. در این مورد نیز، ممکن است متوجه شود که ارجحیت ها و وفاداری حزبی اش به واسطه اطلاعات و رویه هایی که از حزب مخالف دریافت کرده متزلزل شده است. بنابراین ممکن است در دیدگاههایش تجدید نظر و بازبینی کند. سرانجام یا بایستی وابستگی حزبی اش را تقویت کند، یا کاملا غیر سیاسی بشود یا حتی دیدگاههایش را تغییر دهد. مطالعات انجام شده نشان می دهد که تغییر مشی حزبی و برگشتن از یک حزب معمولا نادر است. اما چنین مواردی در مورد رأی دهندگان جوان تر یا آنان که هنوز به وضوح جناح خود را شناسایی نکرده اند، ممکن است رخ دهد (بولترواستاکپس1970،) نکته آخر اینکه انتخاب کننده با رأی خود، پیامی را به جامعه یا حزب منتقل می کند. هر رأی دهنده ای اطلاعات و رویه ها یی را دریافت می کند و سپس تجزیه و تحلیل می کند، صرفنظر از اینکه تا چه حد غیرسیاسی باشد.هر رأی دهنده نیز بالقوه پیام دهنده نیز هست.به هر ترتیب، بعضی از رأی دهندگان در کارشان جدی هستند و پیام های فراوانی را در مقایسه با دیگران منتقل می کنند و این امر تا حدودی بستگی به تفاوت های ذاتی شخصیتی و نیز میزان فعالیت سیاسی و تعهدات سیاسی رأی دهنده دارد.

http://www.csmonitor.com/var/ezflow_site/storage/images/media/images/0412-sudan-elections-oil/7714753-1-eng-US/0412-sudan-elections-oil_full_600.jpg

تا اینجا بحث ما به نقش نقاط جغرافیایی در جریان شبکه اطلاعات محدود شده است و این وضعیت بر این فرض بود که تمام اطلاعات و رویه ها در همه جا به طور مساوی در دسترس است و برای تمامی رأی دهندگان شانس برابری برای دریافت اطلاعات وجود دارد، اما در عمل موارد متعددی وجود دارد که فرض های ساده بالا را نقض می کند. (کاکس 1969)، از این موارد، 4 مورد را به شرح زیر آورده است:
اول، موردی است که مربوط می شود به فاصله مکانی بین آنها، آثار چنین فاصله مکانی، باید از طریق متغیرهایی نظیر آموزش، جنسیت و موقعیت اجتماعی- اقتصادی فرد سنجیده شود. (به عنوان مثال)، اثر تعلق افراد به یک گروه نشان می دهد که اگر دو فرد به گروه واحدی تعلق داشته باشند، در این صورت احتمال بیشتری برای تبادل اطلاعات وجود دارد. اثرات چنین وضعیتی حداقل تحت تأثیر دو متغیر است: اول، وسعت جغرافیایی ارتباط گروه (میدان عمل جغرافیایی). هرچه این گروه محدودتر باشد، اثر آن در افکار رأی دهندگان بیشتر است. به این دلیل که افراد وابسته به نهاد یا تشکیلاتی که اعضایشان را از منطقه وسیعی انتخاب می کنند، احتمال اینکه با مجموعه گوناگونی از اطلاعات سیاسی مواجه باشند، بسیار زیاد است (کاکس الف، 1969). دوم، درجه ارتباط متقابل بین اعضای احزاب و گروه. بدین معنی که مناطق کوچک روستایی و شهرهای کوچک معمولا نسبت به مناطق بزرگتر رفتار متفاوتی دارند (بوستد و ماسون، 1970) و ممکن است واقعا هم همین طور باشد. به این دلیل که مشخصه چنین مناطقی، وجود نهادهای به هم پیوسته ای است که ارزش ها در آنها ثابتند و نرخ تغییرات جمعیتی کم است. سومین مورد ، ناقض فرض های ساده یعنی حوزه عمل تحمیلی است وبه معنی وضعیتی است که در آن منابع بالقوه اطلاعاتی، نسبت به سایر منابع به طور ذاتی جذابیت بیشتری برای رأی دهنده دارند. این متضمن چیزی است که به آن عنوان «انتخاب براساس تقارب سیاسی» داده اند. در واقع فرآیندی است که براساس آن انتخاب کننده به طور عمده در جستجوی منابع اطلاعاتی است که می داند دیدگاههای سیاسی او را تأیید می کند. مثال این قضیه را می توانیم از اعضای حزب محافظه کار مطرح کنیم که این اعضا به احتمال زیاد روزنامه «دیلی تلگراف» را می خوانند. نمونه دیگر این افراد در فرانسه، اعضای حزب کمونیست هستند که روزنامه «اومانیته» را می خوانند. این امر ممکن است مشکلاتی را در مطالعه جریان اطلاعات ایجاد کند. به همین دلیل ضروری به نظر می رسد که تصمیم بگیریم آیا دیدگاه شخصی یک رأی دهنده با دیدگاه حزبی که اطلاعات وی آن را ارائه می دهد منطبق است یا خیر؟
عامل دومی که برخی از منابع را با اهمیت جلوه می دهد، موقعیت نسبی آنها در جامعه است به خصوص اگر نهادهای اجتماعی به صورت سلسله مراتبی و دیدگاه سنتی حاکم باشد. در مناطق روستایی و شهرهای کوچک قرن 19 انگلستان اشرافان، اربابان و بزرگان محلی، مرجعی برای رهبری مسائل سیاسی روز بودند. این افراد به علاوه، سیستمی در اختیار داشتند، تا به واسطه آن به تأیید، تشویق و ترغیب حامیانشان بپردازند و مستأجران زمینی را که (برخلاف نظر ارباب) رأی خطا می دادند، تنبیه و توبیخ کنند. (پلینگ، 1967). به عنوان مثال در ولز قرن 19، کشیش های کلیساهای فرقه ای، منبع خوبی برای جمع آوری اطلاعات و رویه ها بودند. اهمیت نسبی چنین منابعی، همراه با تغییرات جامعه و قوانین انتخاباتی تغییر می کند و با کمرنگ شدن باورهای مذهبی مردم، نفوذ روحانیت (کلیسا) در ولز کنونی صرفا در نقاط دورافتاده و سنتی و فرهنگی ولز مصداق پیدا می کند (کارترو توماس، 1969). در این مورد نیز در اوائل قرن 19 در ایرلند، نفوذ ارباب در مورد افراد خاصی از رعایا که به وی خدمت ارائه می دادند، به راحتی قابل پیش بینی است. قانون آزادی های مذهبی 1872 که امتیازات برابری به کاتولیک ها و پروتستان ها داد، با نهضت ناسیونالیستی ایرلندی ها که مبنای آن کلیسای کاتولیک بود، همراه بود. این قانون قدرت محلی اربابان را کاهش داد و به جای آنها قدرت کشیش محلی مستقر شد. به دنبال آن قانون رأی گیری مخفی 1872 و قانون ضد فساد و اعمال غیرقانونی 1883، سیستم تنبیهی و تشویقی مربوط به رأی دهندگان را عملا حذف کرد. ولی نفوذ شخصی صنعتگران مانند پلینگتون های شهر سنت هلن یا اربابانی (زمینداران) که در منطقه داربی ولانکشایر، زندگی می کردند، حتی به قرن حاضر هم ادامه پیدا کرد و گاهی نیز می توانست به اندازه کافی رأی جمع کند و یا حتی می توانستند برای وابستگانشان یا افرادی که خودشان را کاندید می کردند رأی جمع کنند. در واقع این امر هنوز در جاهایی از جهان که به صورت روستایی، شهرهای کوچک و سنتی و به شکل سلسله مراتبی هستند، ادامه دارد و در نهایت اینکه مسأله دیگر رابطه بده بستانی (متقابل) است. وقتی که رابطه دوطرفه ای بین دو فرد یا دو گروه وجود دارد، احتمال اینکه رابطه و مبادله اطلاعاتی بین آنها رخ دهد، بسیار زیاد است و نظرات این افراد نه تنها مشابهند بلکه یکدیگر را نیز تغذیه و تقویت می کنند.
مدل های اجرایی و عملی (عملکردی) راهبردهای رفتاری در انتخابات
مطالعات گروهی عبارت است از: شناخت رابطه بین مشخصه های گروه های اجتماعی خاص و رفتار انتخاباتی آنها. هر نوع آماری که شامل توصیف گروه های اقتصادی- اجتماعی و نتایج انتخاباتی باشد مبین این مطلب است که هر فرد حزبی (گروهی) به روش خاصی رأی داده است.
راهبرد ما باید بدین معنی باشد که آمار به مثابه توصیفی از گروه های مرجع اصلی (عمده) به منظور فراهم کردن منابع اطلاعاتی باشد. در این مورد، نتایج آراء انتخاباتی جهت گیری های حزبی انتخابات را آشکار می کند. البته مشکل عمده ای که از این واقعیت ناشی می شود این است که کسانی که از این روش بهره مند می شوند، به راحتی مرتکب خطاهای محیطی می شوند. به این معنی که همبستگی های محیطی را به مثابه رفتار انفرادی رأی دهندگان تلقی می کنند.
تحلیل (آمار و ارقام) اطلاعات که متضمن پر کردن پرسشنامه و مصاحبه با رأی دهندگان به صورت نمونه ای است دچار چنین مشکلاتی نمی شود. در واقع با درنظر گرفتن فرض های اولیه مربوط به رفتار انتخاباتی به نظر می رسد که این روش بهترین طریق بررسی همه مراحل انتقال و دریافت اطلاعات، تجزیه و تحلیل اطلاعات، تصمیم گیری و گزینه انتخاباتی است. اما تحلیل های اطلاعات مبتنی بر پرسشنامه و مصاحبه از لحاظ سازماندهی زمان بر و هزینه برتر است و همین امر ممکن است دلیلی باشد بر اینکه تا به امروز در جغرافیای انتخاباتی از این روش به طور نسبی کمتر استفاده می شود.
نتیجه گیری (تحلیل نهایی)
مطالعات مربوط به انتخابات از جمله فعالیت های بسیار گسترده جغرافیای سیاسی است. به کمک این مطالعات بود که توانستیم روش های رفتاری را وارد آن شاخه از جغرافیا بکنیم که تا مدت های مدیدی در زمینه های کلی جغرافیای انسانی نقش عمده ای را ایفا می کرد. به طوری که اکنون می توان گفت جغرافیای انتخاباتی یکی از منابع اصلی دیدگاه های جدید در مورد رفتار محیطی انسان است (گالج و دیگران -1927) البته در مورد این نکته جای هیچ شگفتی نیست، بخصوص وقتی که بدانیم جغرافیای انتخاباتی متضمن پدیده ای است که بنا به تعریف، منتج از جریان اطلاعات، تحلیل اطلاعات و گزینه فردی بین روش های متفاوت است. با در نظر گرفتن این نکته راهبردهای رفتاری برای نزدیک کردن جغرافیایی سیاسی به شاخه های دیگر علم جغرافیا مثل مهاجرت، رفتار مصرف کننده، گسترش اطلاعات و موقعیت مکانی صنایع که در مطالعات رفتاری جایگاه مهمی دارند فوق العاده با اهمیت تلقی می شود.

http://www.saveourlittlevillage.org/files/shared/ballot%20box.jpg